English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6576 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
distribution cost U هزینه توزیع کالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
Other Matches
trade channel U کانال توزیع کالا
distribution system U شبکه توزیع کالا
marketing area U منطقه توزیع کالا
cost of distribution U هزینه توزیع
mark up U سود توزیع کننده کالا
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
unit cost U هزینه هر واحداز کالا
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
c i f U قیمت کالا به اضافه هزینه بیمه و
markup U تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
exclusion principle U اگر بتوان مانع استفاده کالا توسط کسانی که حاضر بپرداخت هزینه
c.i.f. U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
appropriation U بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
inseparable cost U حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
poisson distribution U این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
lighterage U هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
economic of scale U کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
distribution U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distributions U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
allotment U توزیع
t distribution U توزیع تی
allotments U توزیع
dissemination U توزیع
distribution U توزیع
issues U توزیع
distributions U توزیع
dispensations U توزیع
dispensation U توزیع
marketing U توزیع
issue U توزیع
repartition U توزیع
issued U توزیع
chi square distribution U توزیع مربع خی
unfair distribution U توزیع ناعادلانه
hypergeometric distribution U توزیع فراهندسی
dispense U توزیع کردن
deals U توزیع کردن
truncated distribution U توزیع ناقص
uniform distribution U توزیع یکنواخت
gaussian distribution U توزیع نرمال
issues U توزیع کردن
functional distribution U توزیع اساسی
indistributable U غیرقابل توزیع
unit of issue U مبنای توزیع
unit of issue U واحد توزیع
issue commissary U مسئول توزیع
issued U توزیع کردن
land distribution U توزیع اراضی
canonical distribution U توزیع بندادی
issue U توزیع کردن
gauaaian distribution U توزیع گوسی
load distribution U توزیع بار
allotment U تخصیص توزیع
optimal distribution U توزیع ایده ال
random distribution U توزیع بی نظم
rectangular distribution U توزیع مستطیلی
distributors U توزیع کننده
normalized distribution U توزیع بهنجار
normal plane U توزیع نرمال
reinforcement distribution U توزیع ارماتورها
qualitative distribution U توزیع کیفی
distributor U توزیع کننده
optimal distribution U توزیع بهینه
pareto distribution U توزیع پاراتو
planck distribution U توزیع پلانک
poissan distribution U توزیع پواسن
poisson distribution U توزیع پواسون
population distribution U توزیع جمعیت
Excess Distribution U توزیع فراوانی
administers U توزیع کردن
administering U توزیع کردن
administered U توزیع کردن
administer U توزیع کردن
distributed U توزیع شده
reseller U توزیع کننده
normal distribution U توزیع بهنجار
bernoulli distribution U توزیع برنولی
dealt U توزیع کردن
dispensing U توزیع کردن
dispenses U توزیع کردن
dispensed U توزیع کردن
probability distribution U توزیع احتمال
the two o'clock d. U توزیع ساعت دو
binomial distribution U توزیع دو جملهای
boltzmann distribution U توزیع بولتزمن
bose distribution U توزیع بوز
trade channel U مجرای توزیع
table of distribution U جدول توزیع
symmetrical distribution U توزیع متقارن
normal distribution U توزیع نرمال
revolving top U استوانه توزیع
rotation system U توزیع تناوبی
sample distribution U توزیع نمونه
angular distribution U توزیع زاویهای
arrengement of the reonforcement U توزیع اماتور
spatial distribution U توزیع فضائی
marketing channel U مجرای توزیع
market channels U مجاری توزیع
basic of issue U مبنای توزیع
stress distribution U توزیع تنش
stresses distribution U توزیع تنشها
allotments U تخصیص توزیع
distribution time U زمان توزیع
distribution law U قانون توزیع
distribution function U تابع توزیع
distribution free U نابسته به توزیع
distribution factors U ضرایب توزیع
distribution factor U ضریب توزیع
distributing U توزیع کردن
distribution curve U منحنی توزیع
distributing point U نقطه توزیع
redistribution U توزیع مجدد
distribution system U سیستم توزیع
distribution system U شبکه توزیع
distributively U بشکل توزیع
distribution ratio U نسبت توزیع
distributivity U توزیع پذیری
fixed system U توزیع ثابت اب
random distribution U توزیع تصادفی
distribute U توزیع کردن
distribution panel U تابلوی توزیع
wealth distribution U توزیع ثروت
distribution of wealth U توزیع ثروت
income distribution U توزیع درامد
continuous distributions U توزیع پیوسته
distribution of income U توزیع درامد
dispatches U توزیع امکانات
exponential distribution U توزیع نمایی
equalizing basin U حوضچه توزیع اب
dispatching U توزیع امکانات
despatched U توزیع امکانات
Distribution U توزیع [ریاضی]
generalized function U توزیع [ریاضی]
dealing arrangments U نحوه توزیع
decile U توزیع دهگانه
demotic distribution U توزیع جمعیت
fire distribution U توزیع اتش
deal U توزیع کردن
distributes U توزیع کردن
frequency distribution U توزیع فراوانی
frequency distribution U توزیع بسامد
dispatched U توزیع امکانات
dispatch U توزیع امکانات
unissued <adj.> U توزیع نشده
cumulative distribution U توزیع تجمعی
marketing U بازاریابی و توزیع
despatching U توزیع امکانات
despatches U توزیع امکانات
distributable U قابل توزیع
dispensator U توزیع کننده
energy distribution U توزیع انرژی
distributor duct U کانال توزیع کننده
theory of income distribution U نظریه توزیع درامد
log normal distribution U لگاریتم توزیع عادی
sole distributor contract U قرارداد توزیع انحصاری
countercurrent distribution U توزیع جریان مخالف
distribution point U نقطه توزیع اماد
distributed fire U اتش توزیع شده
cumulative frequency distribution U توزیع فراوانی تراکمی
radial probability distribution U توزیع احتمال شعاعی
mark-ups U سود توزیع کننده
mark-up U سود توزیع کننده
dispend U توزیع کردن دادن
data distribution system U سیستم توزیع داده ها
dispatcher U توزیع کننده امکانات
normal distribution U توزیع نرمال [ریاضی]
normal distribution U توزیع گوسی [ریاضی]
distributed lag U توزیع فاصله زمانی
rectilinear distribution U توزیع خطی هم ارز
distributed network U شبکه توزیع شده
size distribution of income U توزیع درامد مقداری
angular probability distribution U توزیع زاویهای احتمال
molecular weight distribution U توزیع وزن مولکولی
sampling distribution U توزیع نمونه گیری
moment distribution method U روش توزیع لنگر
normal bivariate distribution U توزیع دو متغیری نرمال
distributing tee U سه راهی توزیع کننده
Recent search history Forum search
1 moves up the range
1offshoring
2reintroduce?
2procuring activity
0بررسی میزان اثر بخشی خصوصیت آبروبرندگی مجازات در خصوص جرائم قاچاق کالا و ارز
0حق دخل و تصرف در کالا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com